چرا بیت الحرام كعبه است؟
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: كعبه چون يك خانه مكعب شكل است، كعبه ناميده شده است.یعنى چهار ديوار دارد، يك سطح و يك كف، لذا مكعب مى شود.
آنگاه فرمود: سرّ اين كه چهار ديوار دارد آن است كه بيت المعمور داراى چهار ديوار و چهار ضلع است. بيت المعمور داراى چهار ضلع است، چون عرش خدا چهار ضلع دارد و عرش خدا داراى چهار ضلع است، چون كلماتى كه معارف الهى بر آن كلمات استوار است، چهار كلمه مى باشد; «سبحان الله» و «الحمد لله» و «لا اله الاّ الله» و «الله اكبر.» تسبيح است و تهليل و تحميد است و تكبير. اين حديث انسان را از عالم «طبيعت» به عالم «مثال» و از عالم مثال به عالم «عقل» و از عالم عقل به عالم «اِله» مى برد و با آنها آشنا مى كند.معمولا اهل حكمت براى هر موجودى سه مرحله قائل هستند: 1 ـ وجود طبيعى 2 ـ وجود برزخى در عالم مثال 3 ـ وجود عقلى در نشأه تجرّدات عقلى.اما عرفا و اهل معرفت، مطلب ديگرى دارند كه آن از عرفان به حكمت متعاليه راه پيدا كرده است. اين سخن در نوع كلمات حُكما نيست در حكمت متعاليه است و آن هم از اهل معرفت گرفته شده است. و آن اين است كه هر شيئى كه موجود است، چهار نشأه وجودى دارد: «عالم طبيعت»، «عالم مثال»، «عالم عقل» و «عالم اِله» كه قانون «بسيط الحقيقة كلّ الأشياء وليس بشىء منها» را آنجا دارند و مى گويند: ذات اقدس اله بدون محدود بودن و متعين به تعين و متشخّص به تشخص خاص شدن و بدون ماهيّت و مفهوم داشتن، حقيقت هر چيزى را به نحو اعلى و اشرف دارا و واجد است. اين حديث شريف مى تواند مراحل چهارگانه وجود را كه اهل معرفت مى گويند بازگو كند.حقيقت كعبه يك وجود طبيعى و مادى دارد در سرزمين مكّه و آن همان خانه ايست(1) كه ابراهيم خليل ـ سلام الله عليه ـ بنايش كرد و اسماعيل ـ عليه السلام ـ هم دستيارش بود و در عالم مثال وجود ديگرى دارد. باز همين حقيقت در عالم عقل كه عرش اِله است وجود ديگرى دارد و نيز در نشأه تسبيح و تهليل و تحميد و تكبير كه مقام الوهيت و اِلهيّت است و اسماء الهى است، وجود ديگرى دارد.
حضرت فرمود: چون اسماء الهى و كلمات توحيدى و دينى چهارتا است، عرش هم چهار گوشه دارد، بيت المعمور هم چهار گوشه دارد و كعبه هم چهار ضلع دارد. عرش مانند تخت نيست و بيت المعمور هم خانه سنگى و گِلى نيست. گروهى از زائران دور همين كعبه مى گردند و لا غير. عدّه اى از اين جا گذشته تا عالم مثال را درك مى كنند و آنان كسانى هستند كه «خوفاً من النار» يا «شوقاً الى الجنة» به بيت الله مشرف مى شوند. عدّه ديگرى از اين مرحله بالاتر مى روند و تا مقام عرش اله بار مى يابند; نظير حارثة بن زيد كه گفت: «كأنّى أنظر اِلى عرش الرَّحمان بارزاً» و از اين بالاتر مقام عترت طاهره است كه حقيقت كعبه به آنها فخر مى كند و آنها دور اين چهار كلمه طواف مى كنند: «سبحان الله» و «الحمد لله» و «لا اله الاّ الله» و «الله اكبر».
كعبه مركز برادرى و مساوات:خداوند متعال دستور مساوات، برادرى و برابرى مى دهد و كعبه و مسجدالحرام را نمونه بارز مساوات مى داند. آنگاه به انسان مى گويد: اطراف كعبه طواف كن تا درس مساوات بياموزى.در اسلام يك «مساوات فردى» مطرح است كه رسول خدا فرمود: «الناس كأسنان المشط»(2); «مردم همچون دندانه هاى شانه باهم برابرند.» و يك «مساوات نژادى و قومى» كه خداوند فرمود:«يا ايّها الناس انّا خلقناكم من ذكر وأنثى و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا اِنّ أكرمكم عند الله أتقاكم»
و اين دو اصل: «تساوى افراد نسبت به يكديگر» و «تساوى اقوام نسبت به يكديگر» جزء اصول اسلامى است.براى اين كه اين تساوى درست ظهور كند، همگان را به سرزمين مساوات خواندند و به طواف در اطراف كعبه اى كه براى همگان يكسان است، دعوت كردند.
«اِنّ الذين كفروا و يصُدُّون عن سبيل الله والمسجد الحرام الذى جعلناه للناس سواءً العاكفُ فيه والباد ...»(1)
آنها كه مانع راه خدايند و مردم را از مسجدالحرام منصرف مى كنند، در حالى كه مسجدالحرام براى همگان يكسان ساخته شده، از مرز توحيد بيرونند.قرآن كريم وقتى حرم، كعبه و مسجدالحرام را معرفى مى كند، مى فرمايد: دور و نزديك در كنار كعبه يكسان است، شهرى و روستايى در پيشگاه كعبه مساوى است. آشنا و بيگانه، در حضور كعبه برابر و برادرند. هر كس از هر نقطه عالم كه بيايد و در مسجدالحرام و كنار كعبه قرار بگيرد، با ديگران يكى است.
از سويى به معمار اين بنا دستور داد كه صلاى عمومى سَر دهد و همگان را دعوت كند كه: «واذّن فى النّاس بالحجّ يأتوك رجالا وعلى كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق.»همه مردم را از هر سمت دعوت كن و به كعبه فرا بخوان.
و از سوى ديگر فرمود: اين جا براى همگان باز است; توانگر و تهيدست، عالم و جاهل و دور و نزديك در اين جا همسانند.
ابتدا دستور داد اطراف كعبه طواف كنيد، سپس فرمود: اينجا جاى مساوات است; يعنى بر محور مساوات بگرديد تا هرگونه امتياز فردى و نژادى را از خود بزداييد. ديگر نژادها و قوم ها را چون نژاد و قوم خود بدانيد. طواف در مسجدى كه براى همگان يكسان است درس مساوات و طهارت مى دهد.اگر به ابراهيم و اسماعيل ـ عليهماالسلام ـ فرمود: «اَن طهّرا بيتىَ للطائفين»; يعنى طواف كننده در كنار كعبه پاك، طواف مى كند تا درس طهارت بياموزد. در اين قسمت هم فرمود: طواف كنندگان در مسجدى طواف مى كنند كه براى همگان يكسان است تا زادِ راه حاج و ره آورد مُحرِم، آموختنِ مساوات باشد.حجّ همانند ديگر عبادات، آداب و سننى دارد و فرايض و احكامى. برخى از امور، جزء آداب حج و از مسائل ارشادى آن بشمار مى آيد. برخى ديگر جزء مستحبات است و بخش سوّم جزء واجب هاى اين عمل عبادى ـ سياسى است.همه اين آداب، سنن و فرائض، براى تحصيل و كسب صفات ثبوتى و پرهيز از صفات سلبى است. انسان از آن جهت كه مظهر ذات اقدس الهى و خليفة الرحمان است، داراى صفات ثبوتى و سلبى است.
کلمات جستجو:
فیش حج,فروش فیش حج,بيت المعمور, صفات ثبوتى و سلبى,بيت الله مشرف,خرید و فروش فیش حج