استطاعت در خرید فیش حج عمره یا تمتع
مسأله 34 ـ شرط سوم: استطاعت است؛ كه مشتمل بر چند امر مىباشد:
الف ـ استطاعت مالي
ب ـ استطاعت بدني و جسمي
ج ـ استطاعت طريقي (ايمن بودن راهها)
د ـ استطاعت زماني
تفصيل هر يك از موارد فوق بدين شرح است:
الف: استطاعت مالي
مسأله 35 ـ استطاعت مالي مركّب از چند امر است:
1. زاد و توشهي سفر و مَركب.
2. هزينهي زندگي خانواده در زمان سفر.
3. ضروريات زندگي و آنچه در زندگي بدان نياز دارد.
4. بهرهمندي از زندگي متعارف پس از بازگشت.
اينك به بيان توضيحاتى درخصوص موارد فوق ميپردازيم:
1. توشهي راه و مَركب
مسأله 36 ـ مراد از توشهي راه، همهي چيزهايي است كه در سفر بدان نياز دارد، مانند خوراك، نوشيدني و ديگر لوازم و مايحتاج سفر؛ و منظور از مَركب، وسيلهي نقليهاي است كه با آن راه مىپيمايند.
مسأله 37 ـ بر كسي كه توشه و مركب ندارد و مالي هم ندارد كه بتواند براي تهيهي آنها هزينه كند، حج واجب نيست، هرچند بتواند با كسب و كار و تجارت آن را تهيه كند.
مسأله 38 ـ وجوب حج مشروط بر آن است كه هزينهي بازگشت به وطن خود يا محل ديگري كه ميخواهد به آنجا برود را در اختيار داشته باشد.
مسأله 39 ـ اگر مالي ندارد که با آن به حج رود، اما کسي از او مالي به قرض گرفته که در صورت برگرداندن آن، هزينهي رفت و برگشت حج با آن تأمين يا تکميل ميشود، چنانچه زمان پس گرفتن قرض فرا رسيده يا گذشته باشد و قرض گيرنده نيز توان پس دادن آن را داشته باشد و مطالبهي آن براي قرض دهنده موجب حرج نشود، واجب است آن را مطالبه کند.
مسأله 40 ـ زني كه مهريهاش براي مخارج حج كافي است و آن را از شوهرش طلبكار است، در صورتي كه شوهر او توانايي پرداخت آن را نداشته باشد، نميتواند آن را از او مطالبه كند و مستطيع نيست. ولي اگر شوهر او تمكّن دارد و مطالبه مهر نيز براي زن مفسدهاي ندارد، واجب است مهريه را مطالبه كرده و به حج برود. و اگر مطالبه آن براي او مفسده داشته باشد مثل اينكه منجر به نزاع و طلاق شود، مطالبه مهريه واجب نبوده و مستطيع نيست.
مسأله 41 ـ کسي که هزينهي رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما ميتواند قرض بگيرد و سپس به سادگي قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب ميشود.
مسأله 42 ـ كسي كه بدهي دارد و مالي غير از مخارج حج كه با آن بتواند بدهي خود را بپردازد ندارد، اگر بدهي او مدتدار باشد و اطمينان داشته باشد كه در وقت اداي بدهي، توانايي پرداخت آن را دارد؛ و همچنين در صورتي كه وقت اداي بدهي فرا رسيده، ولي طلبكار به تأخير در پرداخت راضي است و بدهكار مطمئن است كه در وقت مطالبه ميتواند بدهي را بپردازد، واجب است به حج برود. در غير اين دو صورت حج بر او واجب نيست.
مسأله 43 ـ كسي كه نياز به ازدواج دارد و ترك ازدواج موجب مشقّت يا حرج او شود و بتواند ازدواج كند، زماني مستطيع ميشود كه علاوه بر مخارج حج هزينههاي ازدواج را نيز داشته باشد.
مسأله 44 ـ اگر اجرت ماشين يا هواپيما و يا ساير وسايل نقليه در سال استطاعت بيشتر از حدّ متعارف باشد، در صورتي كه توانايي پرداخت مازاد را بدون حرج و مشقّت داشته باشد، واجب است آن را بپردازد تا به حج برود. و صِرف گراني و افزايش قيمتها ضرري به استطاعت نمي زند. ولي اگر توانايي پرداخت مازاد را ندارد يا پرداخت آن اجحاف بر او باشد، واجب نيست آن را بپردازد و مستطيع نيست، و حكم خريد يا اجاره چيزهاي ديگري كه در سفر حج به آنها نياز دارد نيز چنين است. همچنين در صورتي كه بخواهد مال خود را به كمتر از قيمت معمولي بفروشد و پول آن را صرف حج كند، همين حكم را دارد.
مسأله 45 ـ ملاك استطاعت براي حجّ، توانايي انجام آن به نحو متعارف بين مردم است و اگر كسي اعتقاد دارد كه به اين نحو استطاعت ندارد لكن احتمال ميدهد كه اگر تحقيق و تلاش كند بتواند راهي بيابد كه با وضع مالي فعلياش مستطيع بر انجام حج شود، واجب نيست تحقيق نمايد. ولي اگر شك در استطاعت داشته باشد و بخواهد بداند كه آيا مستطيع شده يا خير، ظاهراً واجب است وضعيت مالي خود را بررسي كند.
2ـ مخارج خانواده در طول مدت سفر
مسأله 46 ـ در تحقق استطاعت مالي، شرط است كه مخارج خانوادهاش را تا بازگشت از حج داشته باشد.
مسأله 47 ـ مراد از عائله كه داشتن مخارج آنان در تحقق استطاعت مالي شرط است، كساني هستند كه عرفاً عنوان عائله بر آنها صدق ميكند، هرچند از نظر شرعي نفقه دادن به آنان بر او واجب نباشد.
3ـ ضروريات زندگي و معيشت
مسأله 48 ـ از جمله شرايط وجوب حج آن است كه ضروريات زندگي و آنچه را كه عرفاً شايسته موقعيت اوست و به آن نياز دارد، داشته باشد. اما لازم نيست عين آنها موجود باشد، بلكه كافي است پول يا چيزي كه بتواند آن را صرف تأمين نيازهاي زندگياش كند، در اختيار داشته باشد.
مسأله 49 ـ شئون عرفي اشخاص با هم متفاوت است. كسي كه داشتن مسكن شخصي از ضروريات زندگي او ميباشد و يا عرفاً مناسب با شأن او است، و يا سكونت در منزل استيجاري يا عاريهاي و يا وقفي براي او حرج و مشقت دارد و يا موجب وهن او ميشود، براي تحقق استطاعت او داشتن خانه ملكي شرط است.
مسأله 50 ـ اگر مالي داشته باشد که براي رفتن به حج کفايت کند، اما براي يک نياز ضروري مانند تهيّهي مسکن يا علاج بيماري و يا تأمين مايحتاج زندگي به آن نياز داشته باشد، مستطيع نيست و حج بر او واجب نمي شود.
مسأله 51 ـ داشتن عين توشه و مرکب براي مستطيع شدن مکلف شرط نيست، بلکه اگر پول يا مالي داشته باشد که بتواند آن را براي زاد و توشهي سفر هزينه کند، کافي است و مستطيع محسوب ميشود.
مسأله 52 ـ كسي كه ضروريات زندگي از قبيل مسكن، لوازم خانه، وسيله نقليه و ابزار كار و مانند آن را بيشتر از شأن خود دارد، اگر ميتواند با فروش آنها و خريد مايحتاج زندگياش، مقدار زايد را صرف مخارج حج كند و اين كار موجب حرج و وهن و منقصت او نمي شود، و مقدار مازاد به اندازه مخارج حجّ و يا مكمّل آن است، بايد اين كار را انجام دهد و مستطيع است.
مسأله 53 ـ اگر مكلّف زمين يا جنس ديگري را بفروشد تا با پول آن خانه بخرد، در صورتي كه منزل شخصي جزء نيازهاي ضروري او باشد و يا مالكيت آن با موقعيت عرفي او مناسب است، با گرفتن پول زمين مستطيع نمي شود هرچند به مقدار مخارج حج و يا مكمّل آن باشد.
مسأله 54 ـ كسي كه بعضي از اموالش ـ مانند کتابهايش ـ از مورد نياز او خارج شده، و پول حاصل از فروش آنها براي استطاعت او
كافي باشد و يا آن را تكميل كند، با وجود شرايط ديگر حج بر او واجب ميشود.
4ـ رجوع به كفايت
مسأله 55 ـ يكي از شرايط تحقق استطاعت مالي، رجوع به كفايت است (البته اين شرط در حج بذلي وجود ندارد كه توضيح آن ذکر خواهد شد)7. يعني بعد از برگشت از حجّ، تجارت يا زراعت يا صنعت يا شغل و يا منفعت ملك مثل باغ و مغازه و غير اينها از منابع درآمد، داشته باشد، به طوري كه براي زندگي مناسب با شأن عرفي خود و خانوادهاش كافي باشد. و طلاب علوم ديني اگر بعد از مراجعت از حج زندگي آنان با شهريه حوزههاي علوم ديني اداره يا تكميل ميشود، كافي است.
مسأله 56 ـ رجوع به كفايت در استطاعت زن نيز شرط است، بنابراين اگر زن شوهر داشته باشد و در حال حيات شوهرش مستطيع شود، بعد از بازگشت از حج، نفقهاي كه شوهرش به او ميپردازد رجوع به كفايت است. ولي زني كه شوهر ندارد، در تحقق استطاعت او شرط است كه علاوه بر داشتن مخارج حج، بعد از بازگشت داراي يك منبع درآمد مالي باشد كه براي اداره زندگي مناسب با شأن عرفي او كافي باشد. در غير اين صورت براي حج مستطيع نيست.
مسأله 57 ـ اگر شخصي زاد و هزينهي سفر نداشته باشد، ولي ديگري مخارج حج او را بدهد، مثل اينكه به او بگويد: حج بهجا آور و نفقهي تو بر عهدهي من، در اين صورت حج بر او واجب ميشود و لازم است آن را قبول كند. اين حج را «حج بذلي» گويند. در حج بذلي رجوع به كفايت شرط نيست و لازم نيست عين مال را داده باشد، بلكه پرداخت قيمت آن كافي است.
اما اگر مال را براي بهجا آوردن حج به او ندهد و صرفاً مالي را كه كافي براي هزينهي حج است به او ببخشد، اگر آن هديه را بپذيرد، حج بر او واجب ميشود، اما قبول آن بر او واجب نيست و ميتواند نپذيرد و خود را مستطيع نکند.
مسأله 58 ـ حج بذلي از حَجةالاسلام كفايت ميكند، و در صورتي كه بعداً خودش مستطيع شد لازم نيست حج بهجا آورد.
مسأله 59 ـ كسي كه از طرف مؤسسه يا شخصي دعوت به حج شده باشد، در صورتي كه در ازاي دعوت به حج، متعهد به انجام كاري شود، عنوان حج بذلي بر او صدق نميكند.
مسائل متفرقه استطاعت مالي
مسأله 60 ـ كسي كه مستطيع شده، نميتواند بعد از رسيدن زماني كه بايد مال را براي رفتن به حج، صرف كند، خود را از استطاعت خارج سازد. بلكه احتياط واجب آن است كه قبل از آن زمان نيز خود را از استطاعت خارج نكند.
مسأله 61 ـ در تحقق استطاعت مالي شرط نيست كه استطاعت در کشور و شهر خودش حاصل شود، بلكه حصول آن هرچند در ميقات باشد كافي است. بنابراين اگر هنگامي كه به ميقات رسيد مستطيع شود، حج بر او واجب ميشود و از حَجةالاسلام كفايت ميكند.
مسأله 62 ـ براي كسي كه هنگام رسيدن به ميقات قادر به انجام حج شده نيز استطاعت مالي شرط است. بنابراين كساني كه با رسيدن به ميقات، متمكن از حج ميشوند مانند خدمه كاروانها و غير آنان، اگر ساير شرايط استطاعت از قبيل مخارج عائله و ضروريات زندگي و چيزهايي كه در معيشتِ مناسب شأن خود به آنها نياز دارند و رجوع به كفايت را داشته باشند، حج بر آنان واجب است و از حَجةالاسلام كفايت ميكند. در غير اين صورت حج آنان مستحبي خواهد بود و در صورتي كه بعداً مستطيع شوند، واجب است حَجةالاسلام را بهجا آوردند.
مسأله 63 ـ كسي كه براي خدمت در راه حج، در برابر اجرتي كه با آن مستطيع ميشود اجير شود، بعد از پذيرش اجاره، حج بر او واجب ميشود، به شرط آنكه انجام مناسك حج مزاحم با خدماتي كه براي آن اجير شده نباشد، وگرنه با چنين اجرتي مستطيع نميشود، همچنين قبول کار در ازاي اجرت، بر او واجب نيست.
مسأله 64 ـ كسي كه استطاعت مالي ندارد، اگر براي نيابت از ديگري اجير شود و سپس بعد از عقد اجاره به واسطهي مالي غير از مال الاجاره مستطيع شود، بايد در آن سال حجّ را براي خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او براي همين سال بوده، اجاره باطل است، و در غير اين صورت، بايد حج استيجاري را در سال بعد بهجا آورد.
مسأله 65 ـ اگر شخص مستطيع بر اثر غفلت و يا عمداً قصد حج استحبابي كند، هرچند هدف او تمرين براي انجام هر چه بهتر مناسك در سال بعد باشد يا با اعتقاد به اينكه مستطيع نيست، قصد حج استحبابي كند و بعد معلوم شود كه مستطيع بوده، كفايت آن از حَجةالاسلام محل اشكال است و بنابر احتياط، واجب است در سال بعد حجّ را بهجا آورد، مگر آن كه به توهّم اينكه وظيفه فعلي او امتثال امر استحبابي است، قصد امتثال امر فعلي شارع مقدس را داشته باشد كه در اين صورت كفايت از حَجةالاسلام ميكند.
ب ـ استطاعت بدني
مسأله 66 ـ مراد از استطاعت بدني، توانايي جسمي لازم براي انجام اعمال حج است. بنابراين حج بر بيمار و سالمندي كه قدرت رفتن به حج را ندارد، يا رفتن به حج براي او حرج و مشقّت دارد، واجب نيست.
مسأله 67 ـ بقاي استطاعت بدني در وجوب حج شرط است، بنابراين اگر كسي به قصد حج، سفر كند ولي بيماري، او را قبل از احرام از ادامه راه باز دارد، كشف ميشود كه استطاعت بدني درباره او تحقق پيدا نكرده است و بر امثال او واجب نيست براي انجام حج نايب بگيرند. ولي اگر حجّ از قبل بر او مستقر شده و امسال، براي انجام حج حركت كند و در بين راه بر اثر بيماري از ادامه مسير باز بماند، در صورتي كه از بهبودي و توانايي انجام حج بدون حرج و مشقّت هرچند در سالهاي آينده نااميد باشد، بايد نايب بگيرد. ولي اگر اميد به بهبودي و انجام حج هرچند در سالهاي آينده داشته باشد، وجوب مباشرت شخص خودش در انجام حج از او ساقط نميشود. اما اگر پس از احرام بيمار شود، احکام خاصخود را دارد.
ج ـ استطاعت طريقي
مسأله 68 ـ استطاعت طريقی، يعني راه براي رفتن به حج باز و امن باشد، بنابراين كسي كه راه به روي او بسته است، به طوري كه نمي تواند به ميقات برسد يا اعمال حج را تكميل كند، و همچنين كسي كه راه حج براي او باز است ولي امن نيست مانند زماني که در راه، خطري جان يا بدن يا آبرو و يا مال او را تهديد ميكند، حجّ بر او واجب نيست.
مسأله 69 ـ کسي که هزينهي رفتن به حج را دارد و بدون تأخير براي اعزام، نامنويسي کرده، اما قرعه به نامش در نيامده و نتوانسته در آن سال به حج برود، مستطيع نيست و حج بر او واجب نشده است، اما اگر رفتن به حج در سالهاي بعد از آن، منوط به نامنويسي و پرداخت مبلغي در همان سال باشد، بنا بر احتياط واجب بايد نسبت به اين کار اقدام کند.
د ـ استطاعت زماني
مسأله 70 ـ استطاعت زمانى يعني استطاعت در زماني محقق شود كه انسان فرصت كافي براي رسيدن به حج در ايام خاص را داشته باشد. بنابراين كسي كه استطاعت او در زماني حاصل شده، كه به سبب تنگي وقت نميتواند حج را درك كند، يا برايش مشقّت و حرج شديد دارد، حج در آن سال بر او واجب نيست.
کلمات مورد جستجو: فیش حج, فیش حج عمره بانک ملی,خرید فیش حج عمره, فروش فیش حج عمره, خرید فروش فیش حج عمره, خرید فروش عمره